سالروز ولادت مولای متقیان امیرمومنان حضرت علی علیه السلام و روز پدر و مرد را به شما بازدیدکنندگان محترم تبریک عرض می نمایم.  اهل بیت علیهم السلام - السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی بن ابی طالب و ائمه المعصومین علیهم السلام
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع) شماره همراه:09363818206
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

مطالب اخیر وبگاه

حسن و حسین (علیهما السلام) وارث کمالات علمی، روحی، اخلاقی و جسمی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند.(1) مردم در سیما و رفتار و روش آنها پیغمبر را می دیدند و عظمت و روحانیت او را تماشا می کردند. برطبق نقل تاریخ نیز وجود رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نسبت به حسنین (علیهما السلام) کانون مهر، محبت، نوازش، لطف و رحمت پدرانه بود؛ آنها را دوست می داشت،(2) می بوسید،(3) بر دوش مبارک خویش سوارشان می کرد،(4) شخصا از آنها پرستاری می فرمود، آنها را پسران خود می نامید، از گریه ی آنها ناراحت می شد(5) و آنها را روی سینه ی خود می خوابانید.

همچنین در کوچه، در خانه، در مسجد، در جضور صحابه و مردم، در هنگام سخنرانی و در حال نماز، حسنین (علیهما السلام) مشمول لطف مخصوص آن حضرت بودند. اخباری که در کتب معتبر شیعه و اهل سنت وجود دارد، همه حاکی از این عواطف پاک است. علاوه بر این گونه برخوردهای ایشان، سخنان دیگری نیز از آن حضرت به جا مانده است که گویای توجه خاص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به این دو امام است.

بعنوان نمونه بر حسب روایات متعدد که در کتاب های معتبر نقل شده است، حضرت فاطمه ی زهرا (علیها السلام) در بیماری پدرشان (که باعث فوت ایشان شد)، حسن و حسین را نزد آن حضرت آورد و عرض کرد: "یا رسول الله! این دو، پسران شما هستند، آنها را (چیزی) ببخش و عطایی مخصوص فرما یا به آنها چیزی به ارث عطا کن!"

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« به حسن عظمت و بردباری می بخشم و به حسین جود و مهربانی.»

و در حدیث دیگری فرمودند: «اما حسن، پس هیبت و آقایی من برای اوست. و اما حسین، پس جود و جرات من از برای اوست.»(6)

این احادیث گوشه ای از کمالاتی را که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از جد بزرگوار خود به ارث برده اند، نشان می دهد. این بیانات ویژه و این گونه برخوردها با حسنین و حضرت زهرا (علیهم السلام)، تمرکز عواطف شدید پدرانه ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان را نشان می دهد. اما باید به این نکته توجه نمود که افعال پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، در حد اعتدال می باشد و روابط خانوادگی و محبت ایشان به حسنین، هیچ گاه باعث آن نمی شود که آن حضرت از سخن راست و حقیقت، کلمه ای بیشتر بگوید. لذا این گونه برخوردها دلیل بر کمالات، لیاقت، صلاحیت و شایستگی حسنین و مادرگرامیشان (علیهم السلام) است.

علاوه بر این، منشا تعبیراتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق حسنین (علیهما السلام) می فرمود، نمی تواند تنها عواطف و احساسات پدرانه باشد، بلکه معلوم است آن حضرت در سیمای آنها یک سر الهی را مشاهده می نمود.

شاید سر این گونه تعبیرات و اشارات مشابه، اشاره ای به روش های خاص این دو بزرگوار در چگونگی رهبری آنهاست و پیامبر نیز با کلام خود (که منبعی جز وحی ندارد)، آن دو را تصدیق و تایید نمودند تا مردم بدانند که سرچشمه و منبع این دو روش ماموریت های دینی، و تکالیف خاصی است که آن حضرت با وحی الهی به آنان ابلاغ نموده و هر دو روش از روش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره ی ایشان جدا نیست؛ و گرنه حسن و حسین (علیهما السلام)، هردو وارث تمام کمالات اخلاقی و علمی جد و پدر خود هستند. کما اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق آنها فرمودند:

«این دو فرزندم امامند، چه قیام کنند و چه بنشینند.»(7)

به علاوه، احادیثی مانند حدیث ثقلین، و احادیث امامان، و حدیث سفینه و احادیث دیگر نشان می دهند که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، وارث علوم پیغمبر بوده اند و هریک در عصر خود رهبری حقیقی امت اسلام را داشته اند.

امام، وصی و جانشین پیامبر باید میزان تعادل باشد. امام، در حقیقت مرکزی است که واماندگان صراط مستقیم و کندروها به آن مرکز سوق داده می شوند تا عقب نمانند و فاصله ی آنان با امام که پیشرو قافله ی خداپرستان است زیاد نشود و تندروهای افراطی به آن مرکز برگردانده می شوند تا زیاده روی بیش از حد، سبب گمراهی آنها نشود. لذا این است حقیقت معنای کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ذیل بعضی احادیث صحیحه ی ثقلین که فرمود:

«بر قرآن و عترت مقدم نشوید که هلاک می گردید، و از آنها عقب نیفتید که هلاک می شوید و به عترت چیزی نیاموزید، زیرا آنها از شما داناترند.»(8)

حال به راستی، ما چگونه ایم؟ ممکن است که در خیلی از مواقع، کارهای ما از مرز تعادل خارج شوند، اما کارهایی که در آنها افراط و تفریط راه ندارد، بین همگی ما پسندیده ترند. ولی واقعا مرز افراط و تفریط و حد تعادل ما در زندگی چیست و کجاست؟ حقیقتا ما در عمل چه کسانی و یا چه چیزهائی را در زندگیمان معیار تعادل می دانیم؟

 

(برگرفته از کتاب "پرتویی از عظمت امام حسین (علیه السلام)"، تألیف: "آیه الله صافی گلپایگانی"، (با کمی تصرف و تلخیص))




نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 87/6/25 | نظر
هر وقت حرف از آرامش می‌زنیم، لحظاتی در نظر ما می‌آیند که جزو لحظات شیرین زندگی‌مان بوده‌اند. آرامش و آسایش مفاهیمی دارند که همه آنها را دوست داریم و خیلی از اهداف زندگیمان را بر اساس آنها پی‌ریزی می‌کنیم. از نوزادی که در آغوش مادر قرار می‌گیرد تا پیرمردی که پس از سالها کار بازنشسته می‌شود. از دانش‌آموزی که تعطیلاتش فرا می‌رسد تا دانشجویی که یک سال تحصیلی را به پایان می‌برد. از جوانی که یک روز سخت کاری را پشت سر گذاشته تا پدر و مادری که پس از یک عمر تلاش، به بار نشستن فرزند خود را به تماشا نشسته‌اند، همه و همه به دنبال آرامشیم.
اما هربار که از مرحله‌ای می‌گذریم، متوجه می‌شویم که آرامش را باید در پایان مرحله بعد بجوییم. بعضی از مواقع اینطور به نظر می‌رسد که این تسلسل پایانی ندارد و یا آرامش تنها برای عده‌ای خاص قرار داده شده است.
پس آرامش را در کجا باید جست؟
خداوند که ما را آفریده و به تمام جوانب وجودی ما آگاه است، بهترین کسی است که می‌تواند نحوه دستیابی به آرامش را به ما نشان دهد. پس چه بهتر که مفهوم آرامش را در سخنان جانشین فرستاده او، حضرت زین العابدین (علیه السلام) بجوییم. کسی به خاطر رنج دنیا آرامش از او دور نشد.
زهری، یکی از شاگردان حضرت، گوید: شنیدم امام زین العابدین (علیه السلام) می‌فرمود: "هر که به وعده‌های خدا تسلی پیدا نکند، دلش از حسرت‌های دنیا پاره پاره می‌شود. به خدا قسم دنیا و آخرت مانند دو کفه ترازو است که هر کدام سنگین شود دیگری را سبک می‌گرداند." سپس این آیات را قرائت فرمودند:
"روز قیامت که پیش آید و حتما پیش خواهد آمد روزی است که سرنگون کننده است و برتری آور."(1) به خدا قسم دشمنان خدا را به آتش سرنگون می‌کند و دوستان خدا را به بهشت بالا می‌برد. سپس حضرت رو به یکی از اهل مجلس کردند و فرمودند: "از خدا بپرهیز و خواسته خود را از راه نیکو بدست آور و آنچه را که آفریده نشده است، طلب نکن که هر کس آفریده نشده را بطلبد دلش از حسرت پاره پاره می‌شود و به آنچه می‌جوید دسترسی پیدا نمی‌کند." سپس فرمودند: "چگونه به چیزی که آفریده نشده است دسترسی توان یافت!" آن مرد گفت: "چیزی که آفریده نشده است چگونه مطلوب واقع می‌شود؟" حضرت پاسخ دادند: "کسی که به دنبال ثروت و اموال و وسعت در زندگی دنیا می‌رود مقصودش آسایش است و آسایش نه در دنیا خلق شده است و نه برای اهل دنیا. آسایش فقط در بهشت آفریده شده است و برای اهل بهشت؛ و ناراحتی و زحمت در دنیا آفریده شده‌اند و برای اهل دنیا. و هرکس را یک کاسه از دنیا دادند دو برابر آن حرص به او دادند و هر که از دنیا بیشتر بدست آورد نیازمندی‌اش بیشتر خواهد بود زیرا در نگهداری ثروتش به مردم محتاج است و به هر وسیله‌ای از وسایل دنیوی احتیاج پیدا می‌کند. پس در ثروت دنیا آسایش نباشد ولی شیطان درون فرزند آدم وسوسه می‌کند که در جمع کردن مال آسایش است و حال آنکه او را در دنیا به ناراحتی می‌کشاند و در آخرت به پای حساب." سپس فرمودند: "دوستان خدا هرگز زحمت دنیا برای دنیا نکشیدند بلکه زحمت در دنیا را برای آخرت کشیدند." پس فرمودند: "هان، کسی که غم روزی خورد یک گناه بر او نوشته می‌شود. عیسی مسیح به حواریون چنین گفت: که دنیا پلی بیش نیست. از آن بگذرید و به آبادیش نپردازید."
آسایش در دنیا و برای اهل آن آفریده نشده است اما آنچه خداوند برای ما در دنیا قرار داده است، آرامش است. خداوند به ما سفارش کرده که آرامش را در آسایش نجوییم بلکه آن را در ایمان به او و باور به وعده‌هایش جستجو کنیم که هر که به وعده‌های خدا تسلی پیدا نکرد، دلش از حسرت‌های دنیا پاره پاره شد.
 
« برگرفته از خصال شیخ صدوق، باب الاثنین، ترجمه سید احمد فهری زنجانی »
 



نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 87/6/25 | نظر

روزه ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهمتر، "بعد اخلاقى" و "فلسفه تربیتى" آن است.

 
روزه دار باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى، از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد و عملا ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست؛ او مى تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
 
لذا از فوائد مهم روزه این است که روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوى، و غرائز او را تعدیل مى کند و در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانى و معنوى آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه که تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ و در کنار نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند و اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود، پژمرده مى شوند و مى خشکند. اما درختانى که از لابلاى صخره ها و در دل کوه ها و بیابانها مى رویند و از همان طفولیت، طوفانهاى سخت و آفتاب سوزان و سرماى زمستان نوازشگر شاخه های آنهاست و با انواع محرومیتها دست به گریبانند، محکم، با دوام، پر استقامت، سخت کوش و سخت جانند!
 
روزه نیز با روح و جان انسان همین عمل را انجام مى دهد و با محدودیتهاى موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت مى بخشد و چون غرائز سرکش را کنترل مى کند، بر قلب انسان نور و صفا مى پاشد. خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد، جمله "لعلکم تتقون" (باشد که پرهیزگار شوید) که در آیه 183 سوره بقره پس از فرمان به روزه داری ذکر گردیده، اشاره به همه این حقایق است.
 
و نیز حدیث معروف نبوی که فرمود:"روزه سپرى در برابر آتش دوزخ است"(1)، اشاره به همین موضوع است.
 
در نهج البلاغه هنگامى که امیرمؤ منان على (علیه السلام) فلسفه عبادات را بیان مى کند، به روزه که مى رسد چنین مى فرماید: "خداوند روزه را از این جهت تشریع فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد."(2)
 
در حدیث دیگرى می خوانیم که امیر المؤمنین (علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلى اللّه علیه و آله و سلم) پرسید: "چه کنیم که شیطان از ما دور شود؟" رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمود: "روزه، روى شیطان را سیاه مى کند و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل صالح، دنباله او را قطع مى کند و استغفار، رگ قلب او را مى برد".(3)
 
اما اینکه ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده بخاطر این است که این ماه بر سایر ماه ها برترى دارد. در آیه 185 سوره بقره، علت برتری این ماه چنین بیان شده که قرآن، کتاب هدایت و راهنماى بشر که فرقان است(یعنى با دستورات و قوانین خود روشهاى صحیح را از ناصحیح جدا کرده و سعادت انسانها را تضمین نموده است)، در ماه مبارک رمضان نازل گردیده و در روایات اسلامى نیز چنین آمده است که همه کتابهاى بزرگ آسمانى یعنی تورات، انجیل، زبور، صحف و قرآن همه در این ماه نازل شده اند.
 
به این ترتیب ماه رمضان همواره ماه نزول کتابهاى بزرگ آسمانى و ماه تعلیم و تربیت بوده است؛ چرا که تربیت و پرورش بدون تعلیم و آموزش صحیح ممکن نیست. لذا برنامه تربیتى روزه نیز باید با آگاهى هر چه بیشتر و عمیق تر از تعلیمات آسمانى هماهنگ گردد تا جسم و جان آدمى را از آلودگى گناه شستشو دهد.
براستی نکند که به سادگی این فرصت طلائی را از دست بدهیم و آئینه جانمان را در زلال ماه رمضان جلا نبخشیم. حال که در ابتدای راهیم، هوشیار و آگاه باشیم ...
 
(برگرفته از کتاب "تفسیر نمونه"(4)، تألیف: "آیت الله مکارم شیرازی" (با اندکی تصرف))
 
 ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
پاورقی ها:
1-      قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "الصوم جنة من النار"، (اصول کافی، جلد 2، صفحه 18)
2-      قال امیر المؤمنین (علیه السلام): "و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق" (نهج البلاغه، کلمه قصار شماره 252)
3-      قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "الصوم یسود وجهه و الصدقة تکسر ظهره والحب فى الله و المواظبة على العمل الصالح یقطع دابره و الاستغفار یقطع وتینه " (الجعفریات، صفحه 58)
4-      ذیل آیه 183 تا 185 سوره بقره

,




نویسنده مهدی رهبرزارع در یکشنبه 87/6/24 | نظر
 

 

 
تاریخ بشر از ابتدا تا کنون زنان فراوانی را به خود دیده است. در هر دوره، هزاران هزار زن با اخلاق و منشهای متفاوت پا به عرصه وجود گذاشتهاند. اما در این میان، برخی از زنان در عصر خود بین دیگران درخشیدهاند و برخی دیگر به جهاتی بیراهه رفته و کارنامهای سیاه از خود به جای گذاشتهاند. بعضی در بین زنان عصر خود و حتی بین زنان همه عصرها به الگویی نمونه تبدیل شدهاند و بعضی دیگر به عبرتی بزرگ.
اگر نگاهی به تاریخ زنان برجستهی جهان داشته باشیم، خواهیم دید که نام چهار بانو در صدر نامها به چشم میخورد. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) در کلام مبارک خود، پرده از نام این چهار بانو بر میدارند:
"بهترین زنان جهانیان عبارتند از : مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه (علیها السلام) دختر محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم)."(1)
از طرفی خداوند در آیه 10 سوره‌ی تحریم، دو زن را به عنوان عبرتی برای کافران مثل میزند :
"خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند، به همسر نوح (علیه السلام) و همسر لوط (علیه السلام) مثل زده است؛ آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند ..."(2)
به راستی چرا این چهار بانو سرآمد زنان عالم هستند؟ آیا همسری با اشخاص بزرگوار آنها را برتری داده است؟ لزوما اینطور نیست. چرا که همسر آسیه (علیها السلام) مرد ظالم و کافری چون فرعون بود. از سویی دیگر قرآن دو زن فرومایهای را مثال میزند که هر دو، همسر پیامبران الهی بودند. پس راز این سعادت و سرّ آن شقاوت در چیست؟ در بررسی زندگی چهار بانوی نمونه‌ی جهان، به یکی از رازهای اصلی برتری آنها نسبت به دیگران میرسیم که سرّ پستی و فرومایگی دو زنی را که قرآن به آنها اشاره کرده بود نیز باید در همین مطلب جستجو کرد.
بررسی زندگی این چهار بانو نشان میدهد که یکی از مهمترین علل برتری آنها، ایمان به خدا و پیروی و حمایت تا پای جان از رهبر راستین زمانشان بوده است. صفحات تاریخ به خوبی گواهی میدهند که آسیه (علیها السلام) در رابطه با حضرت موسی (علیه السلام)، حضرت مریم (علیها السلام) در قبال حضرت عیسی (علیه السلام)، حضرت خدیجه (علیها السلام) در خصوص پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا (علیها السلام) نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، آنچه در توان داشتند در اطاعت و حمایت بیدریغ از آنها بذل نمودند.
اگر از حمایتهای بی دریغ سه بانوی دیگر نسبت به رهبران زمانشان بگذریم، به زندگی مشترک حضرت خدیجه (علیها السلام) با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میرسیم که از ابتدا تا انتها، بیانگر ابعاد درخشان وجود این بانوی قریشی است. بانویی که علی رغم حشمت و شوکتی که در بین اعراب داشت و در آن زمان تروتمندترین شخص جزیرة العرب به شمار میرفت، پس از ازدواج با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخت مورد سرزنش زنان جاهلی قرار گرفت؛ تا جایی که هنگام تولد حضرت زهرا (علیها السلام) زنان قریش با کمال گستاخی وی را طرد کردند و به یاری‌اش نیامدند. اما این قبیل فشارها که عامل آن تنها مسلمان شدن خدیجه (علیها السلام) و ازدواج او با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بود، هیچگاه کوچکترین خدشهای در انتخاب صحیح وی ایجاد نکرد و همواره او را در صف مدافعان نبوت و اسلام نگه داشت.
نمونه‌ای از این حمایت‌ها، آن زمانی بود که مسلمین به خاطر محاصرهی شدید اقتصادی از سوی کفار، حدود سه سال را در شعب ابیطالب، در سختترین شرایط و زیر آفتاب سوزان بیابان به سر میبردند. حضرت خدیجه (علیها السلام)، بانویی که در آن زمان بیش از شصت سال از عمرش میگذشت، مسلما در سنینی نبود که سختیهای طاقت فرسای آن روزگار برایش قابل تحمل باشد؛ ولی آنچه حقیقت دارد وجود تسلابخش او بود که چون سنگ صبوری برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار میرفت و همو بود که در آن شرایط بحرانی، همه‌ی اموال خود را در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گذاشت و این کار را آنقدر بیدریغانه انجام داد که اواخر عمر حتی یک کفن هم برایش باقی نمانده بود ...
آری! ایمان راسخ او به خدا و سرسپردگیاش به آستان رهبری راستین، مهمترین عاملی بود که تحمل سختیها را برایش آسان نمود و نام او را در بین چهار بانوی برتر عالم ثبت کرد.
 
(برگفته از کتاب "حضرت خدیجه (علیها السلام)، همسر پیامبر؛ اسطوره ایثار و مقاومت"، تألیف محمد محمدی اشتهاردی)
 
اینجانب دهم رمضان، سالروز وفات
اسطوره ایثار و مقاومت و حامی پاکباخته حریم نبوت
ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)
را به همه مسلمانان جهان، به خصوص شما دوست گرامی تسلیت می‌گوید.
 
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ...
پاورقیها:
1-      "خَیر نساء العالمینَ مریم بنت عِمرانَ و آسیة بنت مُزاحمٍ و خدیجة بنت خُوَیلِدٍ و فاطمة بنت محمّدٍ (صلّی الله علیه و آله و سلّم)"
منابع شیعی : إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 148
منابع اهل سنت : صحیح الترمذى، جلد 1، صفحه 31 – مسند أحمد حنبل، جلد 3، صفحه 135 –تفسیر ابن جریر، جلد 3، صفحه 180– مستدرک الصحیحین جلد 3، صفحه 157 – أسد الغابة، جلد 5، صفحه 437– الاستیعاب، جلد 2، صفحه 720 و صفحه 750 –تهذیب التهذیب، جلد 12، صفحه 441 – کنز العمال جلد 6، صفحه 227
2-      "ضرب اللَّهُ مثلاً للّذین کفروا إمرأَة نوحٍ و إمرأَة لوطٍ کانتا تحت عبدینِ من عبادنا صالحینِ فخانتاهما ..."(سوره تحریم، آیه 10)



نویسنده مهدی رهبرزارع در شنبه 87/6/23 | نظر

ورژن جدید قرآن برای موبایل به مناسبت ماه رمضان

 

امروز ورژن جدید قرآن برای موبایل رو گذاشتم که خیلی کار آمد هست و شما میتوانید این کتاب ارزشمند و مقدس رو همیشه به همراه خود در گوشی خود داشته باشید در ضمن فرمت این نرم افزار جاواست که در اکثر گوشیها قابل اجراست امیدواریم از دانلود این نرم افزار ارزشمندلذت ببرید .
 

دانلود از این جا کلیک کنید Download Click Now


مجموعه 15 آهنگ و زنگ مذهبی جدید به مناسبت ماره مبارک رمضان

 

امروز براتون 15 زنگ موبایل مذهبی به مناسبت ماه مبارک رمضان بسیار زیبا و معروف رو آماده کردیم که فرمت این زنگ ها mp3 است و در اکثر گوشیها قابل اجراست و پیشنهاد میکنم این رینگهای زیبا رو دریافت کنید .
 

دانلود از این جا کلیک کنید Download Click Now


دانلود 100عکس زیبا مذهبی برای پس زمینه موبایل مخصوص ماه رمضان

  حدود 100 عکس مذهبی بسیار زیبا برای موبایل گذاشتیم که فرمت این عکس ها JPG  هست ودر همه گوشیها قابل اجراست

 دانلود از این جا کلیک کنید Download Click Now




نویسنده مهدی رهبرزارع در سه شنبه 87/6/12 | نظر

 
 روزه نیز همانند سایر احکام شرعی دارای علت و سبب است. برخی از موجبات و آثار تشریع روزه در گفتگوهای دو تن از اصحاب ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) با آن حضرت طرح شده است. محمدبن سنان و فضل بن شاذان نیشابوری پرسشهایی در ارتباط با فلسفه و علل احکام از امام رضا(ع) پرسیده اند، درون پرسشهای آنان، سؤالهایی به پرسش از چرایی و فلسفه تشریع روزه، و علت روزه در ماه رمضان، و سبب وجوب روزه یک ماه در سال اختصاص دارد. پرسشهای این دو صحابی رضوی، عامل پیدایش گنجینه ای بسیار گرانبها و ارزشمند برای شناخت فلسفه روزه بوده است. دقت و تفکر در پاسخهای امام رضا(ع) به پرسشهای اصحاب خویش پیرامون فلسفه روزه، برای همگان لازم است و راهنمای خوبی برای روزه داران برای بهره برداری بیشتر از برکات و آثار و منافع روزه ماه رمضان است.


    * علت و فلسفه فرمان الهی بر روزه گرفتن

 

 روزه گرفتن انسانها آثار و پیامدهای سودمند فراوانی دارد. روزه یک مکتب و روش و برنامه برای خودسازی و اصلاح انسان و فراهم نمودن عوامل تقوا، رشد و سعادت اوست. امام رضا(ع) در پاسخ پرسش «محمدبن سنان» درباره علت و فلسفه روزه چنین نوشتند:
 
علت روزه گرفتن شناخت و فهمیدن درد و ناراحتی گرسنگی و تشنگی است تا بنده ذلیل و مسکین شود، در سختی افتد و رنج مسکین بودن را درک و تحمل کند و صبر و پایداری نماید و نزد خداوند مأجور باشد و همین برایش دلیلی بر سختیهای آخرت باشد. علاوه بر اینها، در روزه، شکستن و در هم کوبیدن شهوتهاست و پنددهنده انسان در دنیا و علامت و دلیل آخرت است تا مقدار سختی و شدت رنج فقیران و تهی دستان را در دنیا و آخرت درک کند و بفهمد.(2)
امام رضا(ع) در پاسخ به پرسش فضل بن شاذان نیشابوری درباره فلسفه روزه، پاسخی شبیه و نزدیک به پاسخ به محمدبن سنان داده و همین نکته های مهم را یادآوری نموده اند. هنگامی که او به امام رضا(ع) عرض کرد: چرا فرمان به روزه داده شده است؟ چرا روزه واجب گردید؟ در پاسخ فرمودند: برای این که گرسنگی و تشنگی را بشناسند و پی به فقر و ناداری آخرت ببرند و برای این که روزه دار خشوع و فروتنی کند و کوچکی نماید و نیازمندی نشان دهد تا پاداش ببرد و کار خود را حساب کند و عارف صابر باشد و با آگاهی بر آن چه به او از گرسنگی و تشنگی برسد، پایداری و مقاومت کند، پس مستحق ثواب گردد، علاوه بر این در روزه چیزهای دیگری هست از قبیل شکستن شهوتها و کنترل هوای نفس و پیشگیری از طغیان آن، و این که در دنیا موجب پند و عبرت آنان گردد و مایه ریاضت و سختکوشی و تمرینی برای آماده نمودن آنان بر انجام تکالیف باشد، و دلیل و راهنمایی آنان بر سختی و شدت جهان دیگر شود، و در پرتو روزه شدت فشار و سختی گرسنگی و تشنگی را بر فقیران و بینوایان در دنیا احساس و درک کنند و بشناسند و آن چه را خداوند در اموالشان برای مساکین و تهی دستان واجب نموده، ادا کنند.(3)


* درک رنج گرسنگی و سختی آخرت*


 در این دو پاسخ نوشتاری امام رضا(ع)، نکته های مهمی در ارتباط با علت و فلسفه روزه وجود دارد. آشنایی با درد و رنج گرسنگی و تشنگی و درس گرفتن از آن یکی از آثار روزه است. انسان سرمایه دار و توانمندی که هر چه بخواهد می خورد و می آشامد، در روزهایی که روزه است و خوردن و آشامیدن بروی حرام است، با درد و رنج و سختی گرسنگی و تشنگی آشنا می شود و برای مدت کوتاهی همانند مسکینان و تهی دستان می گردد، از طرفی به یاد گرسنگی و تشنگی همگانی روز قیامت می افتد و برای این سفر اخروی زاد و توشه فراهم می کند و از طرف دیگر سختیها و رنجهای هم نوعانی را که همیشه در رنج و سختی گرسنگی و تشنگی قرار دارند، احساس و لمس کرده و با همدردی و کمک و یاری مستمندان و گرسنگان و تشنگان، به وظایف و تکالیف خویش نسبت به آنان عمل می نماید.


    * مهار شهوتها و آمادگی برای انجام تکالیف


 انسان با روزه گرفتن، تمایلات و خواسته های شهوانی و هواهای نفسانی خویش را کنترل می کند، لذت خوردنی های رنگارنگ و آشامیدنیهای گوناگون را کنار می گذارد با آگاهی و اراده از خوشیها و کامرواییهای خلاف شرع، خویشتن را نگه می دارد و پاسداری می کند، همین ریاضت شرعی، سخت کوشی و خویشتن داری روزه دار است که وی را بر ادای تکالیف شرعی دیگر توانا می سازد و در کشاکش روزگار و بحرانها او را در انجام وظایف الهی خویش یاری می کند.


* حکمت روزه در ماه رمضان*


از دوازده ماه سال قمری روزه در ماه مبارک رمضان واجب است و در سایر ماهها واجب نیست. فضل بن شاذان نیشابوری برای آشنایی با چرایی این تکلیف الهی، از امام رضا(ع) پرسید: چرا روزه تنها در ماه رمضان و نه در سایر ماهها مقرر شده است؟ امام رضا(ع) در پاسخ این پرسش، امتیازها و فضایل ماه رمضان را یادآوری نموده و می فرمایند: برای این که ماه رمضان، ماهی است که خدای متعال در آن قرآن را نازل کرد و در آن حق وباطل از هم جدا شده است،(4) چنان که خدای عزوجل فرمود: «ماه رمضان ماهی است که قرآن برای راهنمایی مردم، و نشانه های هدایت، و فرق و جدایی میان حق و باطل در آن نازل شده است.» (5) و در این ماه به پیامبر خدا(ص) حضرت محمد وحی شد و در آن است شب قدر، شبی که از هزار ماه برتر است « در آن شب هر امری بر اساس حکمت الهی تدبیر و جدا می گردد» (6) و در ماه رمضان آن چه در سال روی می دهد از نیکی و بدی، زیان و سود، روزی، زندگی و مرگ هر فرد تقدیر و تعیین می گردد و به همین جهت آن را شب قدر می نامند.


* پنج امتیاز و ویژگی ماه رمضان


امام رضا(ع) در بیان فلسفه و دلیل تعیین ماه رمضان از میان دوازده ماه سال برای وجوب روزه، بخشی از امتیازها و فضایل این ماه را ذکر نموده و آنها را علت وجوب روزه در این ماه دانسته اند.

 

پنج ویژگی بزرگ ماه رمضان که عامل تعیین این ماه برای روزه شده است، عبارتند از:


الف) نزول قرآن در ماه رمضان
ب) جدایی کامل بین حق و باطل در پرتو نزول آیات قرآنی در این ماه که برای هدایت مردم جهان با علایم و نشانه ها و دلایل آشکار نازل شد.
ج) رسیدن خبر و وحی الهی به پیامبر خدا حضرت محمد(ص) به نزول دفعی قرآن در ماه رمضان
د) قرار داشتن ماه رمضان در هر سال به اعتبار تقدیر الهی تمام امور هر سال در ماه رمضان
ه) وجود لیلة القدر در ماه رمضان؛ شبی که به دلیل تقدیر و تعیین همه امور سال در آن، شب قدر نامیده شده است؛ شبی که از هزار ماه برتر است.


    * فلسفه وجوب یک ماه روزه


در هر سال یک ماه روزه واجب است نه کمتر و نه بیشتر! چرا در هر سال تنها سی روز روزه واجب شده است؟ چرا هفت روز یا ده روز برای آن معین نگردیده است؟ فضل بن شاذان نیشابوری علت این تکلیف را هم از امام رضا(ع) پرسید و آن حضرت نیز فلسفه آن را روشن نمودند. وی به امام رضا(ع) عرض کرد: چرا انسانها به روزه یک ماه رمضان نه کمتر و نه بیشتر امر شده اند؟ پاسخ شنید: برای این که یک ماه روزه، آن مقدار از عبادت است که قوی و ضعیف را فرا می گیرد و از هر فردی برمی آید و خداوند واجبات را به اندازه و بر وضع اغلب اشیا و اعم قوی قرار داد و تعیین فرمود، سپس برای ضعیفان و ناتوانان رخصت قایل شد و توانایان را در زیادی ترغیب و تشویق نمود. اگر کمتر از یک ماه صلاحشان بود، کمتر واجب می کرد و اگر نیاز به بیشتر از این داشتند، بیش از آن واجب می نمود.(7) مطابق این پاسخ امام رضا(ع)، اسلام دینی آسان است و احکام اسلامی سخت و فوق طاقت عموم مردم نیست. انجام تکالیف شرعی برای عموم انسانها امکان پذیر است، البته اگر فردی از وضع غالب و عمومی خارج باشد، می تواند به مقدار قدرت و توانایی اش عمل کند.


    پی نوشتها:


    1-عیون اخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج 2، ص 199 و ص 200

    2- عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 178- وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمدبن حسن معروف به شیخ حر عاملی، ج7، ص 3- بحارالانوار ج 96 ، ص 370، ص 371

    3- عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 247

    4- وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج 7، ص 173

    5 - قرآن مجید ، سوره بقرء، آیه 185

    6- قرآن مجید، سوره دخان، آیه 4

    7- عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 248

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 87/6/11 | نظر
 
"سلام بر ابوالفضل العباس، که جان خود را در راه برادرش فدا نمود، از امروز خود برای فردای قیامت توشه ساخت، پاسدار حسین (علیه السلام)بود، در اجرای فرمانش برای سیراب سازی خاندانش کوشید و در این راه دو دستش قطع شد."(فرازی از زیارت ناحیه مقدسه)
حضرت عباس (علیه السلام)با فداکاری و اطاعت از دستورات برادر بزرگوارش،در مسیر آخرت قدم برداشت و توشه ای عظیم برای قیامت خود ساخت. ولی به راستی چه رازی در این فداکاری عظیم نهفته است که ارزش آن را چندین برابر کرده و امامان معصوم ما از اباالفضل العباس(علیه السلام) و این فداکاری و از خودگذشتگی او با چنین عظمتی یاد می کنند؟
امام صادق (علیه السلام)در دو فراز از زیارت سردار کربلا می فرمایند:
«شهادت می دهم که تو به تحقیق برای خدا و پیغمبرش و در راه برادرت خیرخواهی نمودی، پس تو چه نیکو برادر ایثارگری بودی!»
«شهادت می دهم که نسبت به جانشین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) (یعنی امام حسین (علیه السلام)) در مقام تسلیم بودی، حضرتش را تصدیق نمودی و در شان وی وفا نمودی و خیرخواهی کردی.»
آری! امام معصوم که به نیت و شخصیت درونی هر فرد آگاه می باشد، این موضوع را گواهی می دهد، دلیل اطاعت و ایثار عباس (علیه السلام)، خیرخواهی او برای خدا و برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خیرخواهی برای برادرش سیدالشهدا (علیه السلام) می باشد و مشخص می شود که خیرخواهی او در حق سیدالشهدا (علیه السلام)، در حد خیرخواهیش درباره خدا و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.
اطاعت درباره هریک از خدا و رسول و امام، تحت موضوع واحدی عنوان می شود و آن خضوع و خشوع و تسلیم در برابر آنهاست. منتها مراتب آنها متفاوت می باشد. نسبت به خداوند متعال، اطاعت لازمه توحید است، در مورد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، از آن جهت است که او فرستاده خداست و در مورد امام نیز چون جانشین پیامبر است، اطاعت واجب می شود.
به عبارت دیگر امام صادق (علیه السلام)با به کار بردن عبارت "اطاعت جانشین پیامبر" به ما نشان می دهند که فداکاری و خیرخواهی حضرت عباس نسبت به سید شیدالشهدا (علیه السلام) نه بر اساس خویشاوندی و برادری بوده و نه به خاطر این که ایشان، امام حسین (علیه السلام)را سرور خانواده خود و بزرگ قوم خویش می دانسته اند. (که حتی اگر عباس (علیه السلام) بر اساس این موارد نیز عمل می کرد، باز هم شایسته تقدیر بود) بینش و بصیرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) بسیار عمیقتر از این هاست. لذا جانبازی آن حضرت بر پایه اطاعت از امام وقت و فداکاری در راه خواست او بوده است و این ایثارگری است که با جنگیدن در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)و در نهایت، مبارزه در راه رضای خداوند سبحان برابری می کند.
عباس(علیه السلام) با بینش عمیق خود، امام خود و جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان خویش را شناخت، از او اطاعت کرد و از هر آنچه خدا از جان و مال و خانواده به او عنایت کرده بود، در راه امام حسین (علیه السلام)گذشت تا در راه رضای خدا قدم بردارد. از این روست که او به مقامی رفیع دست یافت و برای قیامت خود توشه ای بزرگ فراهم ساخت.
اما ما تا چه حد امامان خود، اوامر و نواهی ایشان را می شناسیم و در اجرای فرامینشان کوشا هستیم؟ و در یک جمله، چقدر به سقای کربلا شباهت داریم؟
 
«بر گرفته از کتاب "سردار کربلا"، ترجمه ی "العباس"، تألیف: مرحوم علامه عبدالرزاق مقرّم(ره)، مترجم ناصر پاک پور،(با اندکی تخلص)»



نویسنده مهدی رهبرزارع در پنج شنبه 87/6/7 | نظر

 

گاهی برخی سؤال ها چنان ذهنمان را مشغول می‌کند که تا پاسخش را نیابیم، آرام نمی‌گیریم. پرسش هایی از این دست: چرا شیعه این قدر به امامت بها می‌دهد و آن را مهم جلوه می‌دهد؟ آیا اعتقاد به امام، آن هم امام غایب این قدر مهمّ است؟ اصلاً امامت در میان دیگر گزاره های اعتقادی اصل است یا فرع؟!

 

یافتن پاسخ این پرسش ها اندکی تأمّل می‌طلبد و البتّه ریشه در خداشناسی صحیح و عمیق دارد. وقتی کسی خدا را شناخت، یعنی برایش روشن شد که پروردگاری دارد، عقلاً باید تسلیم او شده و به ربوبیّت او گردن بنهد. خداشناس کسی است که به این مرحله از پذیرش و تسلیم نسبت به خدا رسیده باشد و در حقیقت خدا را به خدایی قبول کرده باشد.

 

چنین کسی لازم است نسبت به باب خدا (راه های انحصاری رسیدن به فرامین و معرفت خدا) یعنی پیامبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) و ائمّه (علیهم السلام) هم تسلیم شود. یعنی ایشان را به همان مقامی که خدا برایشان قرار داده باور کند تا توحید از او پذیرفته شود. به تعبیر دیگر لازمه پذیرش ربوبیّت خدای عزّ و جل، پذیرفتن نبوّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) و امامت ائمه (علیهم السلام) است. قبول ولایت اهل بیت (علیهم السلام) شرط توحید دانسته شده است چنان که در حدیث آمده است که: تنها کسی اهل معرفت خدا و عبادت اوست که خدا را بشناسد و اهل معرفت امام از ما اهل بیت باشد؛ و قسم به خدا، کسی که خدا را نشناسد و معرفت نسبت به ما اهل بیت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و بندگی غیر او را ـ این چنین گمراهانه ـ کرده است.(1)

 

از این احادیث و نظایر آنها، به صراحت می‌توان نتیجه گرفت که موحّد در فرهنگ شیعی به کسی گفته می‌شود که اعتقاد به خدا و پیامبر و ائمّه دارد و اهل ولایت محسوب می‌شود. امام شناسی میوه درخت خداشناسی است. همان طور که هر درختی به میوه اش شناخته می‌شود، توحید هم به امامت شناخته می‌شود. درخت توحید زمانی درخت توحید خواهد بود که ثمره آن، اعتقاد به امام باشد. اگر چنین میوه ای بر آن نروید، دیگر درخت را نمی‌توان درخت خداشناسی دانست.

 

بنابر این، معرفت امام زمان برای هر فرد نه تنها شرط و لازمه معرفت خداست؛ بلکه نشانه منحصر به فرد آن است. یعنی با این نشانه و فقط با همین نشانه می‌توان فهمید که چه کسی خداشناس است و چه کسی نیست. اگر نشانه دیگری برای خداشناسی در احادیث اهل بیت بیان شده باشد فرع بر این اصل است. اصل اصول دین ولایت چهارده نور پاک است. در زمینه توحید و معرفت خدا نیز این اصل پا برجاست؛ تا جایی که وقتی فردی معنای معرفت الله را از امام حسین (علیه السلام) پرسید، امام پاسخ فرمودند: [معرفت خدا عبارت است از:] معرفت اهل هر زمانی امام خودشان را که طاعت او برایشان واجب است.(2)

 

در واقع چون معرفت خدا جز به معرفت امام زمان شناخته نمی‌شود و تحقّق نمی‌یابد، امام حسین (علیه السلام) معرفت الله را به معرفت امام زمان تفسیر فرمودند. پس معرفت امام به معنای اعتقاد به ایشان، جزء ناگسستنی معرفت الله می‌باشد. اگر خداشناسی فرد به امام شناسی ختم نشود، هنوز نمی‌توان او را موحّد دانست.

 

شیعه و سنّی هر دو این روایت را از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله سلّم) نقل کرده اند که: هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.(3) پیامبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) به صراحت بیان کرده اند کسی که امام زمان خود را نشناسد، هنوز از جاهلیّت و شرک در نیامده است.

 

بنابر این، معرفت خدا اگر به معرفت امام عصر (علیه السلام) منتهی نشود، شخص را دیندار نمی‌کند. در حقیقت انسان با نشناختن امام و تسلیم نشدن در برابر او، همه چیز را از دست می‌دهد؛ در حالی که همه نعمت ها و اعمال نیک، در صورت وجود معرفت امام سعادت آور می‌شود.

 

« برگرفته از کتاب "آفتاب در غربت"، تألیف دکتر سیّد محمّد بنی هاشمی »

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در شنبه 87/6/2 | نظر


درختی در حال رکوع





  بقیه عکسها را در ادامه مطلب...


نویسنده مهدی رهبرزارع در جمعه 87/6/1 | نظر
هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است..مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد.تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در عملکرد چشم میشود.
وقتی گوجه فرنگی رو از وسط دو نیم میکنید چها تا خونه میبینید که قرمزه و دقیقا مثلقلب هستش که اون هم قرمزه و چها تا بخش مجزا داره.تحقیقات نشون داده که گوجه فرنگی خون رو تصفیه میکنه...
حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی.امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده.
گردو شبیه مغز انسان میمونه .نیم کره راست و نیم کره چپ.قسمت بالای مغز و پایین مغز.حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد.در حال حاضر میدانیم که گردو ?? مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد.
تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین ..درسته ..شبیه کلیه انسان هستش ..تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره.
ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد.استخوانها تشکیل شده از ??? سدیم و کرقس هم ??? سدیم داره.چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه.
آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم درخانمها بسیار موثر میباشد.امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند.جالبه که بدونید ? ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه..
انجیر پر از دونه هستش که وقتی که رشد میکنه بصورت دوتایی رو درخت آویزونه(تا حالا دقت نکردم).انجیر باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود.
Sweet potatoes (نمیدونم فارسیش چی میشه )شبیه لوزلمعده هستش که باعث تعادل قند خون در بیماران دیابتی میشود.
زیتون به سلامت و عملکرد تخمدان کمک میکند.
کریپ فروت و پرتقال و انواع مرکبات شبیه غده های شیری هستند و در سلامت سینه و جنبش غدد لنفاوی در سینه موثر است.
پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد.امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست.و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگردد





نویسنده مهدی رهبرزارع در شنبه 87/5/12 | نظر
   1   2   3   4      >

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
طراح قالب
ثامن تم
:;;