درباره ما
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع) شماره همراه:09363818206 پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
حسن و حسین (علیهما السلام) وارث کمالات علمی، روحی، اخلاقی و جسمی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند.(1) مردم در سیما و رفتار و روش آنها پیغمبر را می دیدند و عظمت و روحانیت او را تماشا می کردند. برطبق نقل تاریخ نیز وجود رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نسبت به حسنین (علیهما السلام) کانون مهر، محبت، نوازش، لطف و رحمت پدرانه بود؛ آنها را دوست می داشت،(2) می بوسید،(3) بر دوش مبارک خویش سوارشان می کرد،(4) شخصا از آنها پرستاری می فرمود، آنها را پسران خود می نامید، از گریه ی آنها ناراحت می شد(5) و آنها را روی سینه ی خود می خوابانید. همچنین در کوچه، در خانه، در مسجد، در جضور صحابه و مردم، در هنگام سخنرانی و در حال نماز، حسنین (علیهما السلام) مشمول لطف مخصوص آن حضرت بودند. اخباری که در کتب معتبر شیعه و اهل سنت وجود دارد، همه حاکی از این عواطف پاک است. علاوه بر این گونه برخوردهای ایشان، سخنان دیگری نیز از آن حضرت به جا مانده است که گویای توجه خاص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به این دو امام است. بعنوان نمونه بر حسب روایات متعدد که در کتاب های معتبر نقل شده است، حضرت فاطمه ی زهرا (علیها السلام) در بیماری پدرشان (که باعث فوت ایشان شد)، حسن و حسین را نزد آن حضرت آورد و عرض کرد: "یا رسول الله! این دو، پسران شما هستند، آنها را (چیزی) ببخش و عطایی مخصوص فرما یا به آنها چیزی به ارث عطا کن!" پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« به حسن عظمت و بردباری می بخشم و به حسین جود و مهربانی.» و در حدیث دیگری فرمودند: «اما حسن، پس هیبت و آقایی من برای اوست. و اما حسین، پس جود و جرات من از برای اوست.»(6) این احادیث گوشه ای از کمالاتی را که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از جد بزرگوار خود به ارث برده اند، نشان می دهد. این بیانات ویژه و این گونه برخوردها با حسنین و حضرت زهرا (علیهم السلام)، تمرکز عواطف شدید پدرانه ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان را نشان می دهد. اما باید به این نکته توجه نمود که افعال پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، در حد اعتدال می باشد و روابط خانوادگی و محبت ایشان به حسنین، هیچ گاه باعث آن نمی شود که آن حضرت از سخن راست و حقیقت، کلمه ای بیشتر بگوید. لذا این گونه برخوردها دلیل بر کمالات، لیاقت، صلاحیت و شایستگی حسنین و مادرگرامیشان (علیهم السلام) است. علاوه بر این، منشا تعبیراتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق حسنین (علیهما السلام) می فرمود، نمی تواند تنها عواطف و احساسات پدرانه باشد، بلکه معلوم است آن حضرت در سیمای آنها یک سر الهی را مشاهده می نمود. شاید سر این گونه تعبیرات و اشارات مشابه، اشاره ای به روش های خاص این دو بزرگوار در چگونگی رهبری آنهاست و پیامبر نیز با کلام خود (که منبعی جز وحی ندارد)، آن دو را تصدیق و تایید نمودند تا مردم بدانند که سرچشمه و منبع این دو روش ماموریت های دینی، و تکالیف خاصی است که آن حضرت با وحی الهی به آنان ابلاغ نموده و هر دو روش از روش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره ی ایشان جدا نیست؛ و گرنه حسن و حسین (علیهما السلام)، هردو وارث تمام کمالات اخلاقی و علمی جد و پدر خود هستند. کما اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق آنها فرمودند: «این دو فرزندم امامند، چه قیام کنند و چه بنشینند.»(7) به علاوه، احادیثی مانند حدیث ثقلین، و احادیث امامان، و حدیث سفینه و احادیث دیگر نشان می دهند که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، وارث علوم پیغمبر بوده اند و هریک در عصر خود رهبری حقیقی امت اسلام را داشته اند. امام، وصی و جانشین پیامبر باید میزان تعادل باشد. امام، در حقیقت مرکزی است که واماندگان صراط مستقیم و کندروها به آن مرکز سوق داده می شوند تا عقب نمانند و فاصله ی آنان با امام که پیشرو قافله ی خداپرستان است زیاد نشود و تندروهای افراطی به آن مرکز برگردانده می شوند تا زیاده روی بیش از حد، سبب گمراهی آنها نشود. لذا این است حقیقت معنای کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ذیل بعضی احادیث صحیحه ی ثقلین که فرمود: «بر قرآن و عترت مقدم نشوید که هلاک می گردید، و از آنها عقب نیفتید که هلاک می شوید و به عترت چیزی نیاموزید، زیرا آنها از شما داناترند.»(8) حال به راستی، ما چگونه ایم؟ ممکن است که در خیلی از مواقع، کارهای ما از مرز تعادل خارج شوند، اما کارهایی که در آنها افراط و تفریط راه ندارد، بین همگی ما پسندیده ترند. ولی واقعا مرز افراط و تفریط و حد تعادل ما در زندگی چیست و کجاست؟ حقیقتا ما در عمل چه کسانی و یا چه چیزهائی را در زندگیمان معیار تعادل می دانیم؟
(برگرفته از کتاب "پرتویی از عظمت امام حسین (علیه السلام)"، تألیف: "آیه الله صافی گلپایگانی"، (با کمی تصرف و تلخیص)) برچسب ها : اهل بیت علیهم السلام
نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 87/6/25 | نظر
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
طراح قالب
|