سالروز ولادت مولای متقیان امیرمومنان حضرت علی علیه السلام و روز پدر و مرد را به شما بازدیدکنندگان محترم تبریک عرض می نمایم.  اهل بیت علیهم السلام - السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی بن ابی طالب و ائمه المعصومین علیهم السلام
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع) شماره همراه:09363818206
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

مطالب اخیر وبگاه

 

فکر
مى کنید فاصله «خودفراموشى» تا «خدافراموشى» چه قدر است؟
از
یاد بردن
این
که: «من کیستم؟»، «که بوده ام؟»، «کجایم؟»، «به کجا مى روم؟»، «چه گونه باید
باشم؟»، «چه باید بکنم؟»، «هدفم چیست؟»، «چه مى خواستم؟»، «چه باید بخواهم؟» و ...
دهها از این گونه سؤالها، نشانه نوعى «خود فراموشى»
است.
همین غفلت و نسیان ها است که انسان را به «گناه»، «تکبر»، «غرور»، «طغیان»، «تباهى»
و «دنیازدگى» مى کشاند.


اما
این «خود»ى که این همه مهم است و غفلت از آن، هستى سوز، چیست؟
غیر
از «خود طبیعى»، که به جنبه فیزیکى و اعضا و اندام و جسم ما مربوط مى
شود
و
غیر از «خود اجتماعى»، که جایگاه ما را در جامعه و در ارتباط با مردم و محیط
پیرامون و زندگى شخصى و اجتماعى و صنفى ما مشخص مى سازد، یک «خود انسانى» هم
داریم، که موقعیت ما را به عنوان یک «انسان» در مجموعه هستى نشان مى
دهد.

شناخت
این «خود»، هم لازم تر و هم سودمند تر است
. ساختن
این «خود» نیز، هم دشوارتر، هم سعادت آور تر است
. خیلى
ها خود طبیعى و خود اجتماعى خویش را مى شناسند، اما در زمینه آن «خود برتر»، یا
غافلند، یا خود را به غفلت مى زنند و از اندیشه و تلاش درباره آن طفره مى روند و
حاضر نیستند بیاندیشند که درکجاى «دستگاه خلقت» قرار دارند.


این
که مى گوییم باید «خود» را شناخت، شامل مجموعه «استعداد»ها و زمینه هاى
«رشد» نیز مى شود. مواهب الهى و نعمتهایى که ما را احاطه کرده
است نیز، در همین محدوده قرار مى گیرد. شناخت «کرامت انسان» و «ارزش
وجودى» نیز، جزو همین قلمرو است
. آنکه موهبت ها و استعدادهاى خود را نشناسد، از
«گنج وجود» بى بهره مى ماند و آنکه ارزش و قیمت خویش را نداند، خود را ارزان مى
فروشد و آنکه از «بعد الهى» و «خلیفة اللهى» خود بى خبر شد، تن به پستى و گناه
و حقارت مى دهد
. شرط
نخست سودبردن در یک داد و ستد، توجه به بهاى متاع و کالاى خویش است؛ تا آن
را ارزان نفروشى و به زیان، معامله نکنى
. پیشوایان
دین، «بهاى وجود» تو را همسنگ با «بهشت» دانستهاند ونظرشان کارشناسانه
است
.


امام
جواد
) علیه
السلام) در این زمینه می فرمایند
:

"ارزش
وجود شما بهشت است و شما قیمتى جز بهشت ندارید
،
آگاه باشید که خود را جز به بهشت نفروشید.
"

یعنى
اگر خود را به هر چه که کمتر از بهشت باشد بفروشى، زیان کرده اى
. خود
را با هر چه مبادله کنى، براى خویش در همان حد قیمت گذارى کرده اى
. اگر
دنیا را «تجارتخانه» اولیاء الهى دانسته اند، ارزش وجود نفیس انسان را هم گوشزد
کرده اند، تا خام و بى تجربه و بى خبر از قیمت، به بازار نرود و کلاهى به گشادى
دنیا بر سر «وجود ملکوتى» او نگذارند
. وقتى
که مى تواند خود را اخروى کند، چرا دنیوى؟
! و
اگر مى تواند فراتر از فرشته رود، چرا فروتر و پست تر از حیوان؟
! وقتى
نتوانى سرمایه هاى وجودى خود را به بهره ورى برسانى و روز به روز از سرمایه خرج
کنى، بى آنکه نفعى به دست آورى، سرانجام روزى همه  سرمایه خرج مى شود و تهیدست از
این بازار، باز خواهى گشت
. اگر «خود» را فراموش نکرده باشى و «بهاى وجود» را
بشناسى، خود را زیرقیمت نمى فروشى


(برگرفته از کتاب "گامی
در مسیر

نوشته حجة الإسلام جواد محدثی
)




نویسنده مهدی رهبرزارع در یکشنبه 87/4/30 | نظر

 

 

«از
دنیا
،
آخرت نیکو بسازیم»

 

پیرمردی
خسته، از راه دور به شوق زیارت امیرالمومنین
(علیه
السلام)
،
خود را به سپاه ایشان رسانده بود. رنج سفر بر دیده اش نمایان بود. سراغ حضرت را از
اصحاب گرفت. اصحاب او
را
به محضر امیر مؤمنان
(علیه
السلام)

راهنمایی کردند.

پیر
مرد بر آن حضرت سلام کرد و سپس عرض کرد: اى امیر مؤمنان!
من
پیر مردى سالخورده ام

که
از
جانب شام به نزد شما آمده ام. در
باره
ى شما فضیلت های بى شماری شنیده ام و من گمان مى کنم که شما به زودى شهید می شوی.
پس از آنچه که خداوند به شما آموخته، بمن نیز بیاموز.

حضرت
فرمود: "همین گونه است اى پیر مرد، هر کس دو روز از عمرش (از نظر کسب کمالات) یکسان
باشد، ضرر و زیان دیده است، هر کس دنیا همت و هدفش باشد، هنگام جدایی از آن، سخت
حسرت و افسوس خواهد خورد؛ هر کس فردایش از امروزش بدتر باشد، (از رحمت خدا) محروم
است
و
هر که آنگاه که دنیایش به سلامت است، از آنچه برای آخرت او زیان دارد باکی ندارد،
به هلاکت می رسد، و هر کس که در جهت رفع عیوب خویش نباشد، هوی و هوس بر او چیره شود
و هر که در نقصان و کاستى است (از کمالات او مرتبا کاسته می شود)، مرگ براى او بهتر
است.

اى
پیر مرد! همانا دنیا سبز و شیرین است و برایش مردمانی است و براى آخرت نیز مردمانی
است که خود را از مفاخره (برتری جوئی) با اهل دنیا نگهدارند، در دنیا به رقابت (با
اهل دنیا) نمی پردازند، به سرسبزی و خرمی دنیا شادمان و به فقر و بینوایی و تنگدستی
آن افسرده خاطر نمى شوند.
اى
پیر مرد! ...
چقدر روز
ها و شب ها به سرعت از عمر آدمی می کاهند! پس زبانت را حبس کن و حساب سخنت را داشته
باش تا گفتارت اندک شود
؛
مگر در خوبی ها.

 اى
پیر مرد!
آنچه
را براى خود مى پسندى براى مردم نیز بپسند و با مردم آنگونه رفتار کن که دوست دارى
با تو رفتار کنند."

سپس
رو به یارانش کرد و فرمود: "اى مردم! آیا نمى بینید که اهل دنیا در هر صبح و شام
حالت هاى گوناگونى دارند؟ یکى در بستر مرگ به خود می پیچد و دیگرى مریض به خانه ی
خویش افتاده است و سومی به عیادت مریضان می رود و آن دگر در حال جان کندن است و
دیگری امیدى به او نیست و دیگرى میان کفن است (و او را به سوی قبرش می برند).
دیگرى
در جستجوى دنیا است، در حالیکه مرگ او را مى جوید. دیگری غافل است و حال آنکه او
مورد غفلت واقع نمی شود(و فرشتگان کاملا اعمال و رفتار او را می نویسند
و
مرگ او را می جوید)

و باقی ماندگان به دنبال گذشتگان مى روند." ...

آنگاه
امام على
(علیه
السلام)

رو به پیرمرد کرد و فرمود: "اى پیرمرد! به راستى که خداوند متعال،
مردمى
آفرید که به خاطر عنایتی که به ایشان داشت دنیا را بر آنان تنگ گرفت، سپس آنان را
نسبت به دنیا و مال دنیا بی رغبت کرد
؛
پس مشتاق سرای سلامتی شدند که ایشان را به آن دعوت کرده است. بر تنگى معاش و
ناراحتى صبر کرده و مشتاق آنچه نزد خدا از کرامت وجود دارد، گشتند و جانشان را برای
بدست آوردن خشنودی خدا تقدیم داشتند و سرانجام اعمالشان شهادت است. پس خدا را
ملاقات کردند؛ در حالى که از آنها خشنود است و دانستند که مرگ راه گذشتگان و
باقیماندگان است و براى آخرت خود چیزى غیر از طلا و نقره (یعنی زاد و توشه ی حقیقی)
پس انداز نمودند ...
.
بر غذا ی اندک صبر کردند
،
و توشه اضافى را پیش فرستادند،
دوستى
و دشمنى آنان براى خدا بود
.
[آرى ]، آنان چراغها[ی هدایت ] و اهل نعمتهاى آخرتند و السّلام."

 

به
راستی آیا ما روزهای عمرمان را نیز همانند چیزهای دیگر، در ترازوی نقد و حسابگری
قرار می دهیم؟ حقیقتا ما در مسیر زندگی به کدامین سو روانه ایم؟ روزگارمان به چه
قیمتی می گذرد و نقد عمرمان را به چه کالائی معامله می کنیم؟

شاید
عید میلاد امیرالمؤمنین
(علیه
السلام)

و کلمات نورانی آن بزرگوار، آن هم در ایام متبرک ماه رجب بهترین بهانه باشد تا بار
دیگر در آئینه جانمان مسیر حرکت خویش را بهتر و بیشتر جستجو کنیم.

 

 (برگرفته
از کتاب
"أمالی
صدوق

تألیف
"شیخ
صدوق(ره)
")

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در جمعه 87/4/28 | نظر
درس اخلاقی که یک ستاره‌شناس آمریکایی گرفت
 
به رودهای خون که توسط امپراتوران و ژنرال‌ها بر زمین جاری شده، البته با عظمت و فاتحانه بیندیشید. این خونریزان، اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده‌اند.
این عکسی است که فضاپیمای «وویجر» از زمین گرفته است. عکسی که زمین را در فضای بیکران نشان می‌دهد.
 
به گزارش خبرنگار «تابناک»، «کارل ساگان»، ستاره‌شناس آمریکایی کتابی با همین عنوان نوشته است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید، تمام کسانی که می‌شناسید، تمام کسانی که تا به حال چیزی در موردشان شنیده‌اید، تمام کسانی که وجود داشته‌اند، زندگی‌شان را در اینجا سپری کرده‌اند. برآیند تمام خوشی‌ها و رنج‌های ما در همین نقطه جمع شده است.

هزاران مذهب، ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده‌اند، تمامی شکارچیان و صیادان، تمامی قهرمانان و بزدلان، تمامی آفرینندگان و ویران‌کنندگان تمدن، تمامی پادشاهان و رعایا، تمامی زوج‌های عاشق، تمامی پدران و مادران، کودکان امیدوار، مخترعان و مکتشفان، تمامی معلمان اخلاق، تمامی سیاستمداران فاسد، تمامی «ابرستاره‌ها» تمامی رهبران کبیر، تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخ‌ گونه ما آنجا زیسته‌اند؛ در این ذره غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است. زمین ذره‌ای خرد در برابر عظمت جهان است. به رودهای خون که توسط امپراتوران و ژنرال‌ها بر زمین جاری شده، البته با عظمت و فاتحانه بیندیشید. این خونریزان، اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده‌اند. به بی‌رحمی‌های بی‌پایانی که ساکنان گوشه‌ای از این نقطه، توسط ساکنان گوشه دیگر (که از این فاصله نمی‌توان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده‌اند.

بیندیشید چقدر اینان به کشتن یکدیگر مشتاقند، چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما، تمامی حس خودمهم‌بینی بی‌پایان ما، توهم این‌که ما دارای موقعیت ممتاز در پهنه گیتی هستیم، به واسطه این عکس به چالش کشیده می‌شود. سیاره ما لکه‌ای گم‌شده در تاریکی کهکشان‌هاست. در این تیرگی عظمت بی‌پایان هیچ نشانه‌ای از این‌که کمکی از جایی می‌رسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد، دیده نمی‌شود.

زمین تنها جای شناخته شده است که قابلیت زیست دارد. هیچ جایی نیست؛ حداقل در آینده نزدیک که گونه بشر بتواند مهاجرت کند. مشاهدات، بله؛ استقرار، هنوز نه. خوشتان بیاید یا نه، زمین تنها جایی است که می‌توانیم روی پایمان بایستیم. گفته شده که فضانوردی تجربه‌ای است شخصیت‌ساز که فرد را فروتن می‌سازد. شاید هیچ تصویری بهتر از این، غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من این تصویر تأکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه‌تر با یکدیگر و سعی در گرامی‌داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرگ؛ تنها خانه‌ای که تاکنون شناخته‌ایم.
نظرات کاربران:
? زمین در جنب این نه سقف مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
نگر تا تو از این خشخاش چندی
سزد گر بر سبیل خود بخندی
(شبستری)
? واقعا" عکس و مطالب جالبی بود ای کاش این عکس را برای تمام سیاستمداران دنیای امروز می فرستادند تا ببینند برای چه هر سال انسانهای زیادی را برای رسیدن به اهداف خود به کام مرگ می فرستند
? ضمن تشکر چندین باره به لحاظ اطلاعات ارائه گردیده توسط سایت محترمتان و فهماندن ناچیز بودن انسان نزد جهان.با تشکر
? با سلام.... باعث عبرت ...

این را به بوش نشان دهید شاید دست از خونریزی بردارد...

برای ماهم که انقدر می خواهیم سر یکدیگر را کلاه بگذاریم نیز ما یه ی عبرت است.
? یعنی میشه یک روز همه انسانها روی زمین در ارامش و صلح باشند؟؟
? به فول آیت الله قمشه ای :زمین در جنب این افلاک مینا چو خشخاشی بود بر روی دریا تو خود بنگر کزین خشخاش چندی؟ سزد گر بر غرور خود بخندی.
? بسیار زیباست - آدم های آزاد اندیش همیشه قابل ستایش اند- این حرف را هرکسی نمی زند
? با سلام احتراما به استحضار می رسانم
که کارل ساگان فضانورد نبوده است او از یکی از برجسته ترین دانشمندان قرن بیستم و استاد دانشگا ههای هاروارد و کرنل بوده است وی یکی از نوابغی بوده است که اشرافی فوق العاده در بسیاری از زمینه های متفاوت از علوم زیستی تا ستاره شناسی داشته است.
وی در سال 1934در یک خانواده یهودی در نیویورک متولد و در سال 1996 در سیاتل در گذشته است.
? خداوند منان درمقابل غرور وکبر نوع بشر به تفصیل درایات متعدد قران کریم حقارت انسان را در برابر عظمت خلقت متذکر شده است ودر جای دیگر ودرمقابل" انسان کامل" این گسترده گی ووسعت کوچک می نماید.
? ای کاش برخی از سیاستمداران ما هم این مطلب را می خواندند و می فهمیدند حکت این سخنان را ؛ و درک می کردند که آنها هم فقط دوره کوتاهی هستند در این دنیا ، بلکه دست از این همه اعمال ناشایست خود بر دارند و بفهمند که فقط اینها عقل کل نیستند !!!!!!
? احسنت واقعا تحت تاثیرقرار گرفتم کاش ما انسانها دست از این غرور احمقانه وحرص وحسد برداریم
? خدایا بزرگی تو هرگز در هیچ وصفی نخواهد گنجید! انت القوی و انا الضعیف!
? خیلی جالب بود. آدم از خودش به خاطر خیلی چیزا شرمنده میشه و بدش میاد به خاطر زشتی ها و گناهان و بدی و بد خواهی و...
واقعا چقدر کوچیکیم!
? من که هروقت به آسمان نگاه می کنم ( البته نه آسمان تهران که ستاره ندارد ) از قدرت آفریننده این شکوه و عظمت به وجد میام و ترس تمام وجودم رو فرا می گیره. بد نیست تو این همه دل مشغولی که دور و بر خودمون درست کردیم گاهی به آسمان نگاه کنیم تا یادمون نره با تمام ثروت و قدرت و ... چقدر حقیریم.
? سلام بر دوستان تابناک وبا تشکر از اخبار اموزنده ای که در سایت درج می کنید,

علامه طبابایی در تفسیر سوره حمد وقتی به کلمه صراط مستقیم می رسد از آن بعنوان بالاترین مرتبه عبودیت یاد کند که این مرتبه فقط با کسب علم بدست می اید. چیزی که در خبر فوق نیز بدان اشاره شدو این اهمیت علم را در نزد خدا می رساند.
? قشنگ است و تاییدی است بر معارف دینی الهی و توصیه های عارفان به انسان که ای انسان بدان که در مقابل عظمت این جهان و آفریینده آن ذره ای بیش نیستی همچنان که صاحب روح عظیمی هستی!
? حالا برو دل ذرات! اتم هسته پروتون نوترون و ... دل هر ذره بشکافی آفتابیش در میان بینی! از کجا تا کجا! شگفتا! تازه این همه عظمت آن چیزی است که قابل دریافت توسط عقل انسان است. خدایا ما را لحظه ای به خود وامگذار! و از غفلت برهان!
? در این جهان لایتناهی این زره به هم تنیده پر از اسرار الهی است و ما انسانها هستیم که همدیگر را کامل می کنیم کلمه الهی عشق پیونددهنده ما مخلوقات باری تعالی است زمان در گذر است همدیگر را دوست بداریم شاید ثانیه ای دیگر نباشیم از دوست عزیز که اطلاعات مختصری از آقای کارل ساگان دادند متشکرم
? یا ایهالانسان ماغرک بربک الکریم.
درس خوبی است. واگر افق دیدمان را بازهم گسترش دهیم وازانتهای عمق کیهان که دانشمندان اعلام نموده اند. مثلا ده میلیارد سال نوری به چشم انداز هستی توجه کنیم ومیلیونها کهکشان را نظاره گرباشیم آیا کهکشان راه شیری را پیدا خواهیم کرد؟
درصورتیکه بتوانیم کهکشان راه شیری را پیدا کنیم درابعاد همان نقطه خواهیم یافت که ویجر زمین را درلبه خارجی منظومه شمسی یافته است. حال لطفا در جمع چند ده میلیونی خورشیدهای کهکشان راه شیری خورشیر خودمان را که جثه ای متوسط دارد راپیداکنید. یافتن زمین پیشکش.
اینجاست که باید باردیگر به خود ودیگران یادآور شویم که """یا ایهالانسان ماغرک بربک الکریم"""" سبحان الله
? متن زیبایی بود و به زیبایی نیز ترجمه شده است.بله ما نه تنها کوچکیم بلکه مدت زمان خیلی کوتاهی در دنیای کوچک خودمان زندگی میکنیم پس چه خوب است این مدت زمان کوتاه را صرف خدمت به بندگان خدا کنیم.
? با سلام نظر منم اینه که اگه همه انسانها به این درک و آگاهی برسند تازه میتونیم شروع کنیم دنیایی زیبا و شادی رو پایه ریزی کنیم.حتی اگه همه عالممون تو یک ذره ناچیز خلاصه بشه عظمت و شکوه اون ذره میتونه بینهایت بشه.
? من هر وقت که این به این تصاویر نگاه می کنم با خودم می کم که دیگه دل کسی رو نمی شکنم ولی بعد دوباره یادم می ره واقعا ما خیلی کوچکیم. مرسی از مطالب زیبایی که در سایتتون می گذارید.
? شاید هیچ تصویری بهتر از این، غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد ,واقعا همین طور است ولی افسوس چه زود همه چیز را فراموش می کنیم
? شاید بهتر باشد به درون انسان بنگریم که همین عشق و نفرت و خشم و محبت را با هیچ چیز نمیتوانی نشان دهی. آنگاه معلوم می شود که بزرگی انسان مربوط به بدن او نیست.
? اسمان شب نگر تاکیستی؟
از کجایی درکجایی چیستی؟
هیچ دانی مثل شب خواهی برفت؟
در پسش یک روز تو خواهی نشست
شب سخنها از درونش گفته است
کوکبان را از درون آشفته است
تابه کی دنباله داری بی خطر
تابه کی از مهر و کوکب بی خبر؟!
? باسلام
ازدرج مطلب بسیار جالب وبدیهی اما فراموش شده توسط انسانها بسیار سپاسگزارمد.واما یک مطلب وآن اینکه خدای بزرگ که این یکی از آفریده های اوست در لابلای تمام کهکشانها وسایر کرات توجه خاصی به انسان دارد وقلب پاک انسان مومن را عرش خود میداند وما انسانهای که یک اپسیلن از یک نقطه بسیار کوچک آفریده او هستیم گاها" چقدر مغرور وفراموش کار می شویم که خالق را از یاد می بریم .الهی لا تکلنی ترفه عینی ابدا. متشکریم.
? ازاین عکس تمامی انسانها باید عبرت

بگیرتد.
? این عکس و مقاله آن واقعآ تکان دهنده بود خیلی هشدارها در خود نهفته دارد چرا ما به اینجا رسیده ایم که دیگر خدا را بنده نیستیم
? ای کاش از قبیل این عکس ها درمعرض دید همگان و نمایش روزمره فرار می گرفت. آن وقت امکان داشت خیلی چیزها عوض شود.
با تشکر فراوان



نویسنده مهدی رهبرزارع در یکشنبه 87/3/5 | نظر

 

 یکى از زینت‏هایى که از دیرباز در میان انسان‏ها مرسوم بوده است، زینت انگشتر است. انگشتر علاوه بر زیبایى که به دست مى‏بخشد، گاه داراى آثار معنوى خاصّى نیز مى‏باشد که آن آثار مى‏تواند مجعول و معهود انسان‏ها باشد، مانند آنکه حلقه انگشترى را به نشانه پیمان ازدواج میان زن و مرد قرار مى‏دهند که هر گاه نظر بر آن مى‏افکنند، عهد و پیمان خود را در ازدواج تازه مى‏کنند. یا ممکن است این آثار معنوى، تکوینى و مجعولِ خالق متعال باشد که در نگین و یا رکاب انگشتر اثرى پنهان و خاص قرار داده باشد. به هر حال، «انگشتر» زینتى است که هم داراى زیبایى ظاهرى و هم زیبایى باطنى است.

سیره پیامبران و ائمّه‏علیهم السلام‏

انگشتر در میان ادیان گذشته و انبیاى سلف جایگاه ممتازى داشته است و سابقه آن به حضرت آدم‏علیه السلام بازمى‏گردد. حضرت آدم‏علیه السلام زمانى که از بهشت به سوى زمین هبوط کرد، به همراه خود انگشترى از بهشت آورد.1
و بعد از او حضرت نوح‏علیه السلام نیز انگشترى داشت. هنگامى که نوح‏علیه السلام بر کشتى سوار شد و بادبان‏ها بالا رفت و بادها وزیدن گرفت و آبها در تلاطم بودند، اضطراب عجیبى کشتى را فراگرفت؛ به گونه‏اى که هر لحظه احتمال غرق شدن کشتى مى‏رفت. در چنین هنگامه حسّاسى، جبرئیل بر حضرت نوح‏علیه السلام نازل شد و اذکارى به وى آموخت که سبب نجات او و همراهانش شد. حضرت نوح‏علیه السلام با خود گفت: «کلامى که چنین اثرى دارد و از خداوند به من رسیده، سزاوار است همیشه به همراه من باشد.»
و آن را روى انگشتر خود حکّ نمود. آن کلام، کلامى بود که خداوند وى را به وسیله آن از غرق شدن نجات داد.2
زمانى که حضرت ابراهیم‏علیه السلام در میان منجنیق قرار داشت و مى‏رفت که در میان شعله‏هاى برافروخته نمرود قرار گیرد و بسوزد، خداوند به وسیله جبرئیل انگشترى براى او فرستاد که روى آن اذکارى نوشته شده بود تا با دست کردن آن، از آتش در امان بماند.3
حضرت سلیمان‏علیه السلام خاتمى داشت که بر روى آن اذکار مخصوصى نوشته شده بود و چنان اثرى داشت که همه جنّ و شیاطین را در تحت فرمان او آورده بود.4
حضرت موسى‏علیه السلام انگشترى داشت که دو جمله از تورات روى آن نوشته بود.
حضرت عیسى‏علیه السلام نیز صاحب انگشترى بود که دو جمله از انجیل روى آن نگاشته بود.5
استفاده از این زینت تا زمان رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم ادامه داشت. رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم نیز داراى انگشترهاى متعدّدى بود.6 این زینت در دین اسلام به عنوان مستحبّى مؤکّد مى‏باشد. «إنَّ مِنَ السُّنَّةِ لُبْسُ الْخاتَمْ‏7؛ دست کردن انگشتر از سنّت‏هاى رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم است.»
روایات در باب «استحباب انگشترى» فراتر از حدّ تواتر است.8 و شاید کمتر مستحبّى را بتوان پیدا کرد که به اندازه این مسأله روایت و سیره داشته باشد. تا آنجا این سیره مهم بوده است که هر کدام از اهل‏بیت‏علیهم السلام یک یا چند انگشتر داشته‏اند.9

میراثى ماندگار

رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم یک انگشتر خود را به عنوان «میراث نبوّت و ولایت» به همراه مواریث دیگر به حضرت على‏علیه السلام دادند.10 و هم اکنون از مواریث امامت است.
محمد بن مسلم از امام صادق‏علیه السلام در مورد انگشتر جدّشان امام حسین‏علیه السلام سؤال کرد، حضرت فرمود: آن انگشتر به وصیّت حسین‏علیه السلام به امام زین العابدین‏علیه السلام رسید و آن انگشتر، همان انگشترى بود که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم به على‏علیه السلام و او نیز به فرزندش امام حسن‏علیه السلام و او نیز به برادرش امام حسین‏علیه السلام منتقل نموده بود. من نیز آن انگشتر را از پدرم امام باقرعلیه السلام دریافت کرده‏ام و هر روز جمعه به دست مى‏کنم.
محمد بن مسلم مى‏گوید: جمعه به محضر ایشان مشرّف شدم و آن انگشتر را دیدم.11
البته جا دارد اشاره‏اى به مطلبى داشته باشیم و آن، این است که: مى‏دانیم انگشتر سیّدالشّهداعلیه السلام در واقعه کربلا به دست بجدل بن سلیم کلبى ملعون رسید. وى با بریدن انگشت حضرت، آن انگشتر را به تاراج برد12؛ لکن با امعان نظر مى‏توان گفت که یا امام حسین‏علیه السلام چند انگشتر داشته است، که انگشتر به غارت رفته غیر از انگشتر امامت بوده، و یا همان بوده لکن بعد، به دلیل اینکه از «مواریث امامت» بوده، بازستانده شده است.

آراستگى‏

در هر صورت، «انگشتر» جایگاه ویژه‏اى در آئین اسلامى دارد و علاوه بر زینت و زیبایى، به دست کردن آن داراى ثواب و اجر است. بنابرآنچه گذشت، چون انگشتر نوعى زینت و زیبایى محسوب مى‏شود و اصل «لُبس خاتم» در شریعت اسلام مطلوب و محبوب است، باید در چند و چون و کمّ و کیف آن ناظر به دستورات روشنگر دین مبین اسلام بود و روحیّه «تعبّد» را در برابر خیر مطلق و کمال بى‏انتها از دست نداد، چه اینکه او جز خیر و مصلحت و حُسن بنده خود را نمى‏خواهد.
در همین راستا، شیوه خاصّى در نحوه آراسته شدن به این زینت اتّخاذ شده است؛ به عنوان مثال: مردان را از آراسته شدن به طلا منع نموده است و براى بانوان محدودیتى از این بابت قرار نداده است. شاید در این رابطه مفسده‏اى براى مردان باشد که بر عقول، مخفى و مستور است.
رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم به امیر مؤمنان على‏علیه السلام فرمودند: «انگشتر طلا به دست نکن، همانا انگشتر طلا در آخرتْ زینت توست.»13
روایات در باب نهى از زینت مردان با طلا، زیاد است.

آثار انگشتر

هر کدام از رکاب و نگین، داراى خواصّ متفاوتى است، خصوص اینکه بعضى از سنگ‏ها که مورد سفارش شریعت اسلامى مى‏باشند، آثار عجیبى دارند. به عنوان نمونه مى‏توان به داستانى از امام رضاعلیه السلام اشاره کرد:
شخصى به خدمت امام رضاعلیه السلام رسید و از اینکه صاحب فرزند نمى‏شد، گله و شکایت نمود. حضرت دستور داد تا انگشترى با نگین فیروزه تهیّه کرده و بر آن، این آیه مبارکه را حک کند: «رَبِّ لاتَذَرْنى فَرداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثین»14؛ پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى بر من عطا کن)، و تو بهترین وارثانى!
راوى مى‏گوید: این کار را انجام دادم و بیشتر از یکسال بر من نگذشت که با این دستور امام‏علیه السلام فرزندى «پسر» روزى‏ام شد.15
یا در روایت آمده است که: هرکس عقیق یا فیروزه به دست کند، فقیر نمى‏شود.16
اثرات مفید دیگرى از این قبیل نیز در روایات فراوانى وارد شده است.17
انگشتر در سیره اهل‏بیت‏علیهم السلام جایگاه ویژه‏اى داشته است تا جایى که امیرمؤمنان على‏علیه السلام چهار انگشتر به دست مى‏کردند:
- یاقوت، براى نجابت و بزرگى؛
- فیروزه، براى پیروزى؛
- حدید چینى، براى نیرومندى؛
- عقیق، براى محافظت.18
امام رضاعلیه السلام به دِعْبِل خزائى در مقابل آن اشعار زیبا که در حضورشان خوانده شد، هدایایى دادند که میان آنها، نگینى عقیق وجود داشت.19
امام حسن عسکرى‏علیه السلام به دست کردن انگشتر را در «دست راست»، از نشانه‏هاى مؤمن برشمرده‏اند.20

نقش نگین‏

روى انگشتر هر کدام از معصومان‏علیهم السلام ذکر خاصّى منقوش بوده و روى انگشتر پیامبران‏علیهم السلام نیز عبارت‏هاى مخصوصى نوشته بوده است که بعضى از نقوش انگشترهاى آنان بدین گونه‏اند:
حضرت آدم‏علیه السلام: «لا اله الاّ اللّه، محمّدٌ رسولُ اللّه، علىٌّ ولىّ اللّه»؛
حضرت نوح‏علیه السلام: «لا اله الاّ اللّه»؛
حضرت سلیمان‏علیه السلام: «سبحان مَنْ ألْجَمَ الجنَّ بکلماته»؛
حضرت موسى‏علیه السلام: «اِصْبِرْ تُوجَرْ، أُصْدُقْ تُنْجِ»؛
حضرت عیسى‏علیه السلام: «طوبى‏ لِعَبْدٍ ذکر اللّه مِن أجله، و الویل لِعَبدٍ نسى اللّه مِن أجله»؛
رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم: «محمّدٌ رسولُ اللّه»؛
امیرمؤمنان على‏علیه السلام: «ألْمُلْکُ للّه»؛
امام حسن‏علیه السلام: «العزّة للّه»؛
امام حسین‏علیه السلام: «انّ اللّه بالغ أمره»؛
امام سجّادعلیه السلام: «خَزِىَ وَ شَقِىَ قاتلُ حسین بن على‏علیهما السلام»؛
امام باقرعلیه السلام: «القوّة لِلّه جمیعاً»؛
امام صادق‏علیه السلام: «أنت ثقتى فاعصمنى من خلقک»؛
امام کاظم‏علیه السلام: «حسبى اللّه»؛
امام رضاعلیه السلام: «ماشاء اللّه، لا قوّة الاّ باللّه».21

آداب‏

حال، جا دارد که بعضى آداب استفاده از انگشتر را به طور اختصار بیان کنیم تا در آراسته شدن به زیبایى‏ها، رضاى خالق زیبایى‏ها را به دست آوریم.
1. مستحبّ است که رکاب انگشتر از نقره باشد و مکروه است رکاب آن از جنس آهن یا مس باشد.
2. مستحبّ است نگین انگشتر یکى از موارد زیر باشد:
عقیق، فیروزه، یاقوت، جزع یمانى، بلور، حدید چینى، درّ نجف، سنگ زمزم، زمرّد.
3. مستحبّ است انگشتر را به دست راست بکنند و قرار دادن انگشتر در دست چپ، مکروه است.
4. مستحبّ است انگشتر را در انگشت کوچک و یا کنارى آن قرار دهند و مکروه است در انگشت سبّابه یا وُسطى‏ قرار گیرد.
5. زینت کردن مردان با طلا، مطلقاً حرام است و انگشتر نیز از این قاعده مستثنى‏ نیست.
6. مستحبّ است روى انگشتر آیه‏اى از آیات قرآن کریم یا نقوشى از نقوش انگشتر ائمّه اطهارعلیهم السلام نوشته شود. و کشیدن تصویر حیوانات بر آن، مکروه است.
7. واجب است به هنگام استنجاء، انگشترى که اسماء الهى و یا نام اهل‏بیت‏علیهم السلام بر آن نوشته شده، از دست درآورده شود.
8. سزاوار است به هنگام وضو، انگشتر را بچرخانند تا یقین کنند که آب به زیر انگشتر رسیده است.
9. نشان گذاشتن انگشتر براى یادآورى کارها، مکروه است مگر در شمارش رکعات نماز که مکروه نیست.22

پى‏نوشت‏ها:

1. امالى، شیخ صدوق، ص 456، ح 5.
2. همان؛ مکارم الاخلاق، ص 90.
3. همان.
4. تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج 2، ص 236.
5. امالى، ص 456، ح 5؛ مکارم الاخلاق، ص 90.
6. وسائل الشیعه، ج 5، ص 79، ح 5971.
7. کافى، ج 6، ص 469، ح 2.
8. براى اطلاع بیشتر، ر.ک: اعجاز نگین (اعجاز الفصّ).
9. کافى، ج 6، ص 469، ح 2.
10. علل الشرایع، ج 1، ص 166، ح 1.
11. امالى، ص 144، ح 13.
12. لهوف، ص 130.
13. کافى، ج 6، ص 469، ح 5.
14. انبیاء / 89.
15. امالى، شیخ طوسى، ص 48، ح 62 - 31.
16. کافى، ج 6، ص 470، ح 1؛ ص 472، ح 1.
17. ر.ک: اعجاز نگین.
18. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 37، ح 19.
19. امالى، شیخ طوسى، ص 359، ح 749 - 19.
20. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 52، ح 37.
21 و 22. ر.ک: اعجاز نگین.



نویسنده مهدی رهبرزارع در شنبه 86/12/4 | نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در سه شنبه 86/11/30 | نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در سه شنبه 86/11/30 | نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در سه شنبه 86/11/30 | نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 86/11/29 | نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 86/11/29 | نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نویسنده مهدی رهبرزارع در دوشنبه 86/11/29 | نظر
<      1   2   3   4      >

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
طراح قالب
ثامن تم
:;;